*** ((( ترانه ی نا تمام)))*** بهانه هایت را در این سردی صبح ودر این گرمی شب هنوز هم دوست دارم... اشاره هایت را از پس ابرها از پس رعد ها از پس باد که می ارد دردها هنوز هم می بینم... نشانه هایت را برای رشیدنم به اوج برای دوری از خیال اشکار بی کسی وبی سوار هنوز هم می یابم... بمان با من ای همه امید بهار;ای همه اواز هزار ای همه روشنی وسرخی گلزار و ای همه دیدار وشنیدار و ای روشنی ظلمت این شب تار... شعله ی داغ تو امشب به جگر نزدیک است دل خاکستری من به شرر نزدیک است برسانید پیام از من افتاده ز پای به درختان مجاور که تبر نزدیک است فرصتی نیست به یک چشمه ی تامل در باغ هم از این روی که هنگام سفر نزدیک است نور در پنجره ی فهم زمین خواهد رست صبح در پرده نشسته است;سحر نزدیک است گفت:تکلیف تو رفتن ها;گم گشتن هاست خانه ی دوست اگر دور و اگر نزدیک است. راس " میگن"یه" مرد " گریه" نمیکنه"... اگه " حالش " بد" باشه" سیگار" میکشه"... ولی " وای" به" روزی" که" یه "مرد" با" گریه "سیگار" بکشه"...... چه زیبا گفتم دوستت دارم چه صادقانه پذیرفتی... چه فریبنده ... اغوشم برایت باز شد... چه ابلهانه با توخوش بودم چه کودکانه! همه چیزم شدی... چه زود ... به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی... چه نا جوان مردانه.... نیازمندت شدم... چه حقیرانه... واژه غریبه خداحافظی به من امد... چه بیرحمانه من سوختم... بغضی عشقا مثل: قصه ی نوح: از ترس طوفان میان سراغت بعضی عشقا مثل:قصه ی ابراهیم !باید همه چیزت را قربانی کنی بعضی عشقا مثل:قصه ی مسیحه: اخرش به سلیب کشیده میشی بعضی عشقا مثل:قصه ی موساست: یکم که دورمیشی یه گوساله جاتو میگیره...
Design By : Pichak |